گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد اول
[سوره البقرة ( 2): آیه 156 ]...



ص : 295
( الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَۀٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ( 156
الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِ یبَۀٌ: آنانکه هر گاه برسد ایشان را مصیبتی و بلیتی و اذیتی و مکروهی، توطین و سکون نفس خود بر آن نهند
و بردباري کنند به جهت احتساب اجر و ثواب الهی. قالُوا إِنَّا لِلَّهِ: گویند بر وجه اعتراف به انقیاد حکم قضا و تسلیم و رضا بدرستی
که ما مملوك و مخلوق او هستیم، این اقرار است به عبودیت، پس هر چه از مولی به بنده رسد جز رضا و تسلیم چارهاي نباشد. وَ إِنَّا
إِلَیْهِ راجِعُونَ: و بدرستی که ما بسوي مجازات سبحانی بازگشت کنندگانیم. این اقرار است به معاد و قیامت که
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، جلد اوّل، صفحه 343 )
ص: 296
روز جزاي اعمال است مؤمن و مطیع را ثواب، کافر و عاصی را به عدل عقاب خواهد بود. و حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام
اقرار است از ما بر نفوس به هلاك شدن. « انا الیه راجعون » اقرار است از ما بر نفوس خود به ملکیت، و « انا لله » فرماید: گفتن
تبصره: ثواب کلمه استرجاع بسیار است. از جمله در کتاب خصال و عیاشی از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده از حضرت
نبوي صلّی اللّه علیه و آله و سلّم چهار خصلت است هر که دارا باشد در نور اعظم الهی باشد: 1- شهادت به یگانگی خدا و شهادت
به اینکه من رسول خدایم باشم. 2- هر که برسد او را مصیبتی گوید: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. 3- هر که او را خیري برسد بگوید:
- الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ. 4
«1» . هر که او را گناهی صادر شود گوید: استغفر اللّه و اتوب الیه
تتمه: در منهج- مردي از اصحاب که همیشه ملازم حضرت بود، پسرش فوت شد. بسیار گریه مینمود، حضرت فرمود: اي فلان
بهشت را هشت در، و جهنم را هفت در است، راضی نیستی به هر دري از بهشت که داخل شوي پسر خود را بینی، ایستاده گوید:
صفحه 177 از 303
اي پدر من بیتو داخل بهشت نشوم.
آن مرد خوشحال شد. اصحاب عرض کردند: این کرامت مخصوص به او است یا هر که مصیبت فرزند دیده باشد؟ حضرت فرمود:
«2» . این کرامت شامل همه اهل ایمان خواهد بود وقتی که صبر کنند
[سوره البقرة ( 2): آیه 157 ]... ص : 296
( أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَۀٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ( 157
أُولئِکَ: آن گروه که در مصائب صبر و شکیبائی نمایند و رجوع به
__________________________________________________
. 1) خصال حدیث شماره 561 )
. 2) منهج الصادقین، جلد اوّل، صفحه 345 )
ص: 297
کلمه استرجاع کنند، عَلَیْهِمْ صَ لَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ: بر ایشان است رحمتهاي بسیار از جانب پروردگار ایشان، وَ رَحْمَۀٌ: و بخشایش عظیم
که بهشت باشد. نزد بعضی مراد از صلوات خدا تزکیه و مغفرت، و مراد به رحمت لطف و احسان الهی میباشد. وَ أُولئِکَ هُمُ
الْمُهْتَدُونَ: و آن جماعت ایشانند راه یافتگان به حق و صواب که آن رضا و تسلیم است.
در منهج در ذیل حدیثی از حضرت صادق علیه السّلام مروي است که چون آیه وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ (الخ) نازل شد، حضرت پیغمبر صلّی اللّه
«1» . علیه و آله و سلّم حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام را طلبید فرمود: بدین آیه خدا تو را امتحان فرمود
بیان: شرح آن بطور اجمال:
اما به خوف در وقت قتال و جهاد با کفار که هیچ باك نداشتی و از ابطال و شجعان ابدا واهمه ننمودي به طوري که شهرت یافت
اما به جوع- روزه داشتن آن حضرت غالبا و افطار به نان جو و ایثار دیگران بر خود اما نقص در اموال- بذل و بخشش آن حضرت
که معروف عام و خاص است اما نقص در انفس- آنکه او را خبر دادند به شهادت در منبر و غیر منبر، میفرمود: چه منع کند
شقیترین امت محاسن مرا خضاب کند اما نقص ثمرات- حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم او را خبر داد که دو نور دیده
او حضرت حسن علیه السّلام به زهر و حضرت حسین علیه السّلام را در کربلا شهید کنند اما بشارت صابرین- چون خبر شهادت
«2» . حضرت جعفر علیه السّلام را از موته آوردند، حضرت کلمه استرجاع بر زبان راند
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، جلد اوّل، صفحه 346 )
2) تفسیر برهان، جلد اوّل، صفحه 168 ، حدیث نهم. [...] )
ص: 298
حضرت صادق علیه السّلام فرماید: هیچکس قبل از آن حضرت این کلمات را نگفته بود، حق تعالی فرمود: من این را سنت قرار
دادم تا بعد از او هر مصیبت زدهاي اقتدا به او نماید، من صلوات و رحمت به او کرامت فرمایم.
تبصره: آیه شریفه دلالت دارد بر آنکه صلوات بر آل محمد علیهم السلام جایز و مستحسن و وارد باشد.
علامه حلی رضوان الله علیه روزي در مجلس سلطان محمد خدا بنده به مناظره مخالفان مشغول، بعد از اتمام مطلب خود به رسم
شکر گزاري خطبهاي انشاء نمود مشتمل بر حمد الهی و صلوات بر حضرت رسالت پناهی و آل امجاد آن حضرت. سید موصلی که
سنی متعصب بود گفت:
صفحه 178 از 303
چه دلیل داري بر جواز صلوات بر غیر انبیاء. علامه رضوان الله علیه در جواب فرمود: دلیل این آیه شریفه است: الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ
مُصِیبَۀٌ تا أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ (الخ) سید موصلی از غایت لجاج و عناد و انکار گفت:
علی بن ابی طالب و اولاد او را چه مصیبت رسیده؟ علامه فرمود: مصائب اهل بیت علیهم السلام مشهور و معروف است و از جهت
انفعال سید فرمود:
چه مصیبت از این بدتر که مانند تو فرزندي ایشان را بهم رسیده که تفضیل بعضی از منافقان را برایشان میدهی و رجحان گروهی
از جهال را برایشان روا میداري. حاضران از قوّت بدیهه جناب علامه رضوان الله علیه تعجب نموده و برناسید مزبور بخندیدند.
[سوره البقرة ( 2): آیه 158 ]... ص : 298
( إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ ( 158
ص: 299
بعد از آن ذکر احکام حج را میفرماید:
إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ: بدرستی که صفا و مروه که دو کوهند در مکه، مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ: از نشانههاي خداست در حج خانه کعبه و از اعلام
مناسک باشد. از حضرت صادق علیه السّلام مروي است که آدم علیه السّلام در وقت هبوط به صفا و حوا به مروه نازل شدند، به
فَمَنْ حَ جَّ الْبَیْتَ: پس هر که قصد کند خانه خدا را به اعمال .«1» این جهت صفا به اسم آدم صفی، و مروه به اسم مرئه نامیده شده
مخصوصه حج و عمره، أَوِ اعْتَمَرَ: یا متوجه زیارت کعبه شود به عملهاي مختصه به عمره، فَلا جُناحَ عَلَیْهِ: پس بأسی نیست بر او، أَنْ
یَطَّوَّفَ بِهِما: اینکه طواف کند به این دو کوه، یعنی واجب است سعی نماید بین این دو کوه به این وجه که از صفا به مروه آید و به
عکس تا هفت بار.
در کتاب کافی از حضرت صادق علیه السّلام در حدیث حج پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بعد از آنکه طواف خانه و دو رکعت
نماز بجا آورد فرمود: صفا و مروه از شعائر الهی است، پس ابتدا نمائید به آنچه خدا ابتدا نموده. و مسلمانان گمان میکردند سعی
«2» . بین صفا و مروه از کارهاي مشرکین است، پس خداي تعالی فرمود: صفا و مروه از شعائر الهی باشد
فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ .«3» وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً: و هر که بجا آورد به رغبت و میل کار نیکوئی را از زیادتی حج یا طواف و عمره بر سبیل تبرّع
عَلِیمٌ: پس بدرستی که خداي تعالی جزا دهنده شاکران و فرمانبرداران است به اضعاف ثواب، دانا است به اعمال بندگان بر وجهی
که هیچ چیز از علم سبحانی مخفی نیست. مراد زیادتی سعی نیست بعد از بجا آوردن واجب، زیرا صحیح نیست، و استحباب سعی
ابتدا وارد نشده، بلکه اگر شوطی سهوا زیاد شود مستحب است اکمال آن به هفت. یا مراد صعود به صفا و وقوف
__________________________________________________
1) تفسیر برهان، جلد اوّل، صفحه 169 ، حدیث اوّل. )
2) مدرك پیشین، حدیث چهارم. )
3) تبرّع، کار نیک براي خدا انجام دادن. )
ص: 300
باشد مقداري.
[سوره البقرة ( 2): آیه 159 ]... ص : 300
( إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدي مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ ( 159
صفحه 179 از 303
إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ: بدرستی که آنانکه میپوشانند و پنهان دارند به سبب مال و حطام دنیوي، ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ: آنچه نازل
فرمودیم از نشانههاي روشن. مراد احبار یهود هستند که اوصاف حضرت خاتم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را مخفی داشتند. وَ الْهُدي
و همچنین پنهان نمودند آنچه هدایت و راهنمائی کند به وجوب متابعت آن حضرت از ادله عقلیه، مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ:
بعد از آنچه بیان فرمودیم آن را براي مردمان در تورات و آشکار نمودیم وصف پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را در وجوب
پیروي او و آنها مخفی داشتند أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ: آن گروه کتمان کنندگان دور فرماید آنها را خدا از رحمت واسعه خود، وَ یَلْعَنُهُمُ
اللَّاعِنُونَ: و لعنت کنند آنها را لعنت کنندگان از ملائکه و جن و انس یا تمام موجودات.
تبصره: آیه شریفه دال است بر آنکه کتمان حق از اعظم کبائر است و هر که مخفی نماید چیزي از علوم دین را، داخل در آیه و لعن
خدا و لعنت کنندگان شامل حال او باشد.
ابن عباس روایت نموده که علماي این امت دو فرقه باشند:
-1 کسانی که خدا به آنها علم عطا فرموده و بر مردمان بذل کنند و بخل نورزند و به سبب آن طمع به مال مردم ننمایند و به بهاي
اندك تبدیل نکنند این جماعت، همه مخلوقات حتی مرغان هوا و جنبدههاي زمین براي ایشان استغفار کنند و چون به قرب الهی
روند مکرم و مشرف باشند.
ص: 301
-2 کسانیند که حق تعالی ایشان را توفیق علم داده به آن بخل نمایند و به بندگان خدا نیاموزند، خداوند روز قیامت لجام آتشین
آنها را فرماید.
و نیز در موقع ظهور بدعت بر عالم واجب است ردع آن را نماید، چنانچه در کتاب محاسن- از حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله
فرمود: زمانی که ظاهر شود بدعتها در «1» و سلّم مروي است: اذا ظهر البدع فی امّتی فلیظهر العالم علمه فان لم یفعل فعلیه لعنۀ اللّه
امت من، پس باید ظاهر کند عالم علم خود را و منع آن نماید، و اگر نکند این کار را، پس بر او باشد لعنت خدا.
و نیز آیه شریفه شامل است کسانی را که کتمان کنند ولایت آل عصمت را، چنانچه عیاشی از حضرت صادق علیه السّلام روایت
.«2» نموده که آیه را تلاوت بعد فرمود: ما مراد هستیم
[سوره البقرة ( 2): آیه 160 ]... ص : 301
( إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ( 160
بعد از آن استثناء آیه شریفه قبل را فرماید:
إِلَّا الَّذِینَ تابُوا: مگر آنانکه برگشتند و توبه نمودند از کتمان به اظهار، وَ أَصْلَحُوا: و به صلاح آورند کارهاي فاسد خود را از
تحریف و غیر آن به تدارك، یا اصلاح کنند سرائر و نیات خود را، وَ بَیَّنُوا: و بیان کردند آنچه حق تعالی بیان فرموده در کتاب خود
و آشکار نمودند آنچه حق و صدق میباشد. بنابراین به شروط سه گانه، فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ: پس آن جماعت به سبب توبه و
اصلاح و تبیین، بازگشت فرمایم برایشان به قبول
__________________________________________________
1) سفینۀ البحار، جلد اوّل، صفحه 63 ، بنقل از بحار الانوار. )
. 2) تفسیر برهان، جلد اوّل، صفحه 171 ، حدیث 5 )
ص: 302
توبه و مغفرت و از عذاب به رحمت. وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ: و منم بسیار بسیار قبول کننده و پذیرنده توبه بندگان بر وجهی که به هیچ
صفحه 180 از 303
وجه رد تائب را ننمایم، مهربان هستم به افاضه رحمت و عدم تعجیل عقوبت.
[سوره البقرة ( 2): آیه 161 ]... ص : 302
( إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَۀُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَۀِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ ( 161
چون حق تعالی بیان حال تائبین کتمان حق را فرمود، در عقب آن حال آنانکه بدون توبه از کفر و کتمان از دنیا بروند بیان فرماید:
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا: بدرستی که آنانکه کافر شدند به خدا و پیغمبر و کتمان نمودند حق را، وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ: و مردند در حالی که
ایشان کافر بودند، أُولئِکَ عَلَیْهِمْ: آن جماعت برایشان است، لَعْنَۀُ اللَّهِ: دوري رحمت خدا بعد از موت، وَ الْمَلائِکَۀِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ:
و لعنت ملائکه و مردمان تماما در حالتی که به هیئت اجتماع مجتمع باشند در لعن کردن.
تنبیه: اسناد لعن به کفار در حال موت با آنکه در تمام حالات کفر ملعونند، به جهت آنست که تا دلالت کند بر آنکه لعن مشروط
است به مردن در حال کفر، چه اگر ایمان آورند و بمیرند، ملعون و معذب نباشند.
و در لعن جمیع مردمان با آنکه بعضی لعن کافر ننمایند مانند اولاد آنها چند وجه است: 1- مراد هر فردي از افراد آدمیان لعن کفار
نمایند، یا در دنیا یا در آخرت یا در هر دو. 2- مراد ناس مؤمنان باشند، چنانچه گفته شده ناس حقیقی مؤمنان هستند. 3- هیچکس
امتناع نکند از لعن ظالمان، و کفار داخلند در ظالمان، زیرا ظالم به نفس خود هستند به سبب کفر.
[سوره البقرة ( 2): آیه 162 ]... ص : 302
( خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ ( 162
ص: 303
خالِدِینَ فِیها: در حالتی که مخلد و جاوید هستند در آن لعنت، یا مخلدند در جهنم. لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ: سبک نشود از ایشان
عذاب آتش جهنم، وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ: و نباشند ایشان که مهلت داده شوند، یا منظور نظر رحمت الهی نگردند.
تبصره: در تفسیر اهل بیت علیهم السّلام وارد شده باطن آیه: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا باللّه فی ردّهم نبوّة محمّد و ولایۀ علیّ بن أبی طالب وَ
ماتُوا علی کفرهم ذلک وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَۀُ اللَّهِ الخ: بدرستی آنانکه کافر شدند به خدا در رد کردن آنها نبوت حضرت
محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و ولایت علی بن ابی طالب علیه السّلام و مردند بر کفر، آن جماعت برایشان است لعنت خدا و
«1» . ملائکه و مردم تماما
[سوره البقرة ( 2): آیه 163 ]... ص : 303
( وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ ( 163
شأن نزول: ابن عباس نقل نماید کفار قریش گفتند: اي پیغمبر، وصف نما خداي خود را تا به او ایمان آوریم حق تعالی سوره توحید
و آیه شریفه را نازل فرمود:
وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ: و خداي شما که سزاوار پرستش و ستایش باشد، خداي یکتاي بیهمتا که شریک براي او نیست نه در ذات و نه
در صفات و نه در افعال و نه در عبادات، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: نیست خدائی سزاوار پرستش و ستایش مگر ذات یگانه او، الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ:
یگانه بخشاینده در دنیا به تمامی بندگان از مؤمن و کافر و مطیع و عاصی به اعطاء رزق، مهربان در آخرت نسبت به مؤمنین به ثواب
بهشت و مزید نعمت.
__________________________________________________
صفحه 181 از 303
. 1) تفسیر صافی، جلد اوّل، صفحه 207 - منهج الصادقین، جلد اوّل، صفحه 353 )
ص: 304
- تنبیه: وحدانیت الهی در چهار مقام است: 1- توحید ذاتی، یعنی ذات سبحانی یکه و یکتا و شریک و نظیر و مثل و مانند ندارد. 2
توحید صفاتی، یعنی منفرد و متفرّد در تمام صفات حسنی. 3- توحید افعالی، یعنی در خالقیّت و رازقیّت و غیره شریکی نخواهد
داشت. 4- توحید عبادتی، یعنی عبادت و پرستش خاصه ذات سبحانی خواهد بود.
[سوره البقرة ( 2): آیه 164 ]... ص : 304
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِي فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ
ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّۀٍ وَ تَصْ رِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ
(164)
بعد از آن در بیان شواهد قدرت خود فرماید:
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: بدرستی که در خلقت آسمانهاي برافراشته بیعلایق و زمین که بساطی است گسترده، وَ اخْتِلافِ
اللَّیْلِ وَ النَّهارِ: و درآمدن شب و روز و رفتن آنها بر سبیل تعاقب با مختلف بودن آنها در درازي و کوتاهی و سیاهی و سفیدي و
اثرات هر یک در موجودات، وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِي فِی الْبَحْرِ: و در کشتیهاي گران بار که حرکت کند و جریان نماید در دریا، بِما
یَنْفَعُ النَّاسَ: به آنچه نفع رساند به مردمان از مسافرت و تجارت، وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ: آنچه نازل فرماید خدا از آسمان، مِنْ ماءٍ:
از آب باران، فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ: پس زنده ساخت و تازه
ص: 305
گردانید به آن آب زمین را، بَعْدَ مَوْتِها: بعد از مردگی و پژمردگی آن چنانچه در زمستان بکلی حالت مردگی، و به باران نمو و
تازگی پیدا کند، وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّۀٍ: و در آنچه پراکنده نموده در زمین از هر جنبنده مانند چرندگان و درندگان و پرندگان، وَ
تَصْرِیفِ الرِّیاحِ: و در گردانیدن بادها و وزیدن آنها به اقسام مختلفه، وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ: و در ابرهاي رام شده، بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ:
میان آسمان و زمین که پائین نمیآید و از هم منفصل نشود لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ: هر آینه نشانهها و علاماتی است از صنایع قدرت
الهی براي گروهی که تعقل کنند و دریابند حکمت سبحانی و عجائب خلقت پادشاهی را.
تبصره: هشت آیه از شواهد قدرت باهره در این آیه بیان فرماید:
-1 خلق آسمانها با این عظمت و کیفیت خاصه دال است بر حدوث، و البته آن را خالقی باشد قادر بالذات، زیرا مسلم است که
آفتاب غیر ماه، و ماه غیر آسمان، و هر چه چنین باشد ممکن الوجود، و هر ممکن حادث، و هر محدث را خالقی خواهد بود.
-2 زمین که اجزاي آن مختلفند در طبع و رنگ و بو، بعضی نرم و قسمتی سخت، برخی خوش و بعضی ناخوش، و رنگهاي مختلف
از سیاه و سفید و سرخ و سبز و غبراء، دال است بر آفریدگار و به حکمت بالغه چنان تقدیر نمود که انوار کواکب و حرارت آفتاب
در آن تأثیر یابد و معتدل گردد تا مصالح مسکن و تربیت حیوانات باشد.
-3 اختلاف شب و روز ضدّان منافیان باشند، چون شب درآید روز را باطل، و بعد از آن روز نیست شده پدید آید، و بر شب
مستولی شود و اگر قهر و استیلا به حکم طبع بودي، هر آینه همیشگی بودي. و چون خلاف هر یک ظاهر گردد، دال است بر آنکه
هر دو مقهور تدبیر خالق هستند و نیز احوال شب و روز در چهار فصل در ازمنه و امکنه و کوتاهی و درازي آن، دال است بر تدبیر
خالق حکیم.
-4 جریان کشتی در دریا که اگر همه عالم بخواهند سنگی بر روي
صفحه 182 از 303
ص: 306
آب نگاهدارند نتوانند، و آفریدگار جلّ جلاله کشتیها را با هزار هزار بار سنگینی آن بر روي آب جریان دهد تا منافع نظام عالم
حاصل آید.
-5 نزول باران از آسمان و زندگی زمین بعد از مردن و انواع گلها و ریاحین و میوهجات ظاهر شود هر کدام رنگی و بوئی و طعمی
و منفعتی و خاصیتی، شواهد قدرت سبحانی را هویدا سازند.
-6 منتشر ساختن حیوانات در زمین چرنده و درنده و پرنده اهلی و وحشی دریائی و صحرائی به تدبیر و نظام اتم به خلقتهاي مختلفه
و صفات متفاوته و آثار متشتّته، برهان محکمی است بر خالق قدیر حکیم.
-7 گردانیدن بادها به اقسام مختلف بعضی سبب منفعت و برخی موجب ضرر بعضی رحمت و برخی غضب و بعضی باعث ترویح
بدنها و درختها را آبستن و کشتیها را جاري و طعامها را لطیف و آبها را سرد و آتش را افروزد و چیز تر را خشک گرداند، بلکه
حیات اشیاء به باد است که باد نمیبود گیاهان پژمرده و طعامها فاسد و حیوانات میمردند، تمام دال است بر خالق که آثار قدرت او
ظاهر و هویدا است.
-8 ابرهاي مسخر میان آسمان و زمین که به حکمت بالغه آب را در میان شکم ابر مقرر، و ابر را در هوا معلق، و باد را بر او مسلط
گردانید تا ابر را براند و به سرزمینها که اراده خالق باشد نگاهدارد، و باران را ببارد به قطرات خاصه مختلفه، و البته عاقل را تأمل و
تدبر در این آیات بینات، هر آینه نشانهها و علامات قدرت خالق حکیم علیم واضح و آشکار گردد.
و فی کل شیء له آیه تدلّ علی انه واحد. برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتري است معرفت کردگار
[سوره البقرة ( 2): آیه 165 ]... ص : 306
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِ ذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَ دُّ حُبا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَي الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ
( الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ ( 165
ص: 307
وَ مِنَ النَّاسِ: و بعضی از مردمان، مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً:
کسانی هستند که فرا میگیرند غیر از خدا را که خالق آیات مذکوره است همتا و شریکان، یعنی بتان که به زعم باطل آنها شریکان
خدایند با آنکه در کمال عجز و به هیچ چیز قادر نیستند، بلکه از خود ایشان پستترند، زیرا جماد درك هیچ چیز نکند. و نزد
بعضی مراد رؤساي کفار میباشند که اطاعت آنها را نمایند. یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ: دوست میدارند آنها را مانند دوست داشتن خدا،
یعنی تعظیم و اطاعت آنها کنند مانند تعظیم و اطاعت خدا. ابن عباس گفته محبت آنها به بتان مانند محبت مؤمنان است نسبت به
خداي تعالی. وَ الَّذِینَ آمَنُوا: و آنانکه ایمان آوردهاند، أَشَ دُّ حُبا لِلَّهِ: شدیدتر و قويترند از حیث دوستی مر خدا را، یعنی محبت
مؤمنین نسبت به خدا به درجات قوي و اعظم است از محبت مشرکان نسبت به بتان، زیرا محبت ایشان نسبت به خدا به حقیقت و
ثابت و منقطع نشود به خلاف مشرکان که هر چندي تبدل یابند به سبب اغراض فاسده.
تنبیه: مقایسه و نسبت این دو محبت تباین کلّی باشد به وجوهی: 1- محبت مؤمنین مطابق با واقع، و لکن محبت مشرکان خلاف واقع
است.
-2 محبت مؤمنان از روي علم باشد، زیرا دانند که حق تعالی منعم حقیقی و شکر منعم واجب است عقلا، لکن مشرکان فقط تقلید
است. 3- مؤمنان از خدا نسبت به محبت خود لطف و مرحمت خاصه مشاهده کنند به خلاف مشرکان که از بتان هیچ اثري نیابند.
-4 محبت مؤمنان به خدا روز قیامت سبب نجات و رستگاري و ثواب است، لکن دوستی بتان در آخرت موجب هلاکت و نکال و
صفحه 183 از 303
عذاب خواهد بود براي مشرکان.
ص: 308
وَ لَوْ یَرَي الَّذِینَ ظَلَمُوا: و اگر بدانند آنها که ظلم کردند بر خود و از حق درگذشتند و دوستی غیر خدا اختیار نمودند، إِذْ یَرَوْنَ
الْعَذابَ: زمانی که معاینه ببینند عذاب جهنم را، أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً: بدرستی که همه قوه و قوت و غلبه بر هر شیء مختص به خداي
تعالی و تمام قواي عالم وجود مقهور قدرت سبحانی است. وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ: و بدرستی که خدا سخت عذاب است برایشان
در آن روز و آگاه شوند که ظلم به خود نموده و نهایت حسرت و ندامت براي آنها حاصل آید.
تنبیه: آیه شریفه توبیخ شدیدي است به جماعتی که هدایت نشوند به عقول خود، و آیات داله بر یگانگی خداي تعالی در الهیت و
لزوم اطاعت اوامر و نواهی ذات سبحانی و مهتدي نشوند به آنچه وعید فرموده از عذاب، و آنکه ولی و ناصر غیر از خدا روز قیامت
نخواهد بود: با همه این تذکرات متعقّل نگردند بلکه مانند بهائم هیچ درنیابند. پس اگر این جماعت ظالمان به خود به سبب کفر و
فسق مشاهده کنند به حسّ عذاب خدا را و اهوال آن را و انحصار قوّه و قدرت و نصرت به حق تعالی، هر آینه منخلع شوند از کفر و
شرك و طغیان، باز گردند به توحید و توبه نمایند از معاصی.
[سوره البقرة ( 2): آیه 166 ]... ص : 308
( إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ ( 166
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا: زمانی که عالم شوند به اینکه همه قدرت براي خدا و عذاب او شدید است، بیزاري جویند متبوعین و کسانی که
مطاع بودند، مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا: از کسانی که پیروي ایشان نمودهاند، یعنی رؤسا و پیشوایان اهل ضلالت و شرك بیزاري جویند از
تابعین و پیروان خود، وَ رَأَوُا الْعَذابَ: در حالتی که بینند تابع و متبوع عذاب را. وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ: و بریده و منقطع شود از آنها
اسباب و ارتباطی که داشتند از
ص: 309
عهود و قرابت و محبت و مصاحبت. نزد بعضی مفسرین خداي تعالی اصنام جماد را روز قیامت به نطق آورد تا به زبان فصیح از
بتپرستان تبري جویند.
[سوره البقرة ( 2): آیه 167 ]... ص : 309
( وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ ( 167
وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا: و گویند تابعین چون تبرّي متبوعین را مشاهده کنند. لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً: کاشکی براي ما و آنها بازگشتی بود به دنیا،
فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ: پس بیزاري میجوئیم از ایشان، کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا: همچنانکه ایشان بیزاري جستند از ما امروز، کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ: چنانچه در
قیامت بایشان نشان دهد رسوائی آنها را، همچنین نشان دهد خدا، أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ: اعمال ایشان را حسرتها برایشان یعنی
اعمالی که به زعم آنها نیکو باشد از حج و عمره و ضیافات و صدقات، همه را ردّ فرماید و قبول ننماید و سبب حسرت و ندامت
آنها شود. یا اعمال سیئه که مباشرت داشتند از کشتن و دختر به گور نمودن، موجب زیادتی حسرت آنها شود.
وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ: و نباشد تابعان و متبوعان بیرون شدگان از آتش جهنم، یعنی در آن آتش دائم و ثابت باشند.
تبصره: آیه شریفه اشعار است به آنکه اعمال صادره از بندگان چنانچه خلاف رضاي الهی باشد مقبول نخواهد شد و روز قیامت
پشیمانی و حسرت آنچه فوت شده حاصل آید، چنانچه در کتاب کافی- کلینی از حضرت باقر علیه السّلام روایت نموده در تفسیر
آیه شریفه فرماید: شخصی که مال را در دنیا کسب نموده و در وجوه خیر صرف نکند و بمیرد و آن مال را واگذارد براي کسی که
صفحه 184 از 303
صرف کند در اطاعت خدا یا در معصیت او
ص: 310
پس اگر بجا آورد به آن مال طاعت خدا را، میبیند ثواب آن را در میزان غیر خود، پس زیاد شود حسرت او و حال آنکه مال
متعلق به او بوده و یا صرف کند آن وارث در معصیت خدا، پس بتحقیق تقویت نموده بواسطه آن مال وارث را به معصیت الهی و
«1» . کمک نموده او را
تتمه: در تبیان طوسی رحمه اللّه جابر روایت نموده که از حضرت باقر علیه السّلام سؤال نمودم از آیه: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ
اللَّهِ أَنْداداً (الخ) فرمود: ایشان به خدا قسم دوستان فلان و فلان هستند، فراگرفتند آنان را ائمه غیر امامی که خدا براي مردم قرار
داده، پس بدین جهت فرموده: وَ لَوْ یَرَي الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ. الخ پس حضرت فرمود: ایشان به خدا قسم اي جابر ائمه ظلمه
«2» . و تابعان آنها میباشند
[سوره البقرة ( 2): آیه 168 ]... ص : 310
( یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ ( 168
شأن نزول: نزد اکثر مفسرین چند قبیله از عرب قسمتی از گوشتها را بر خود حرام نمودند، آیه شریفه بطور عموم نازل گردید:
یا أَیُّهَا النَّاسُ: اي گروه مردمان، کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ: بخورید بعض آنچه در زمین است، حَلالًا طَیِّباً: در حالتی که پاك و پاکیزه
باشد، یعنی حلال طیب را نه حرام خبیث را.
- بیان: طیّب بر چند معنی اطلاق میشود: 1- مستلذ. 2- حلال. 3
آنچه طاهر باشد. 4- آنچه خالی از اذیت در نفس و بدن باشد. اول بر
__________________________________________________
. 1) تفسیر صافی، جلد اوّل، صفحه 210 )
. 2) تفسیر برهان، جلد اوّل، صفحه 172 ، حدیث اوّل و سوم- تفسیر صافی، جلد اوّل، صفحه 209 )
ص: 311
سبیل حقیقت است به جهت تبادر به ذهن، و مراد آیه همین معنی است تا تکرار لازم نیاید. و بنابر دوم معنی آنکه بخورید آنچه
جامع صفتین است که حلال و لذیذ باشد و خبیث هم مقابل طیّب است در معانی مذکوره.
وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ: و پیروي مکنید گامهاي شیطان را در وساوس او.
تنبیه: مفسرین را در خطوات وجوهی است: 1- پیروي مکنید شیطان را در اعمال او. 2- در آثارش. 3- در اطاعت کردن شما او را.
- -4 در تحلیل حرام یا تحریم حلال. 5- در وساوس او. 6- در خطایاي او. 7
در قسم به طلاق و نذر معصیت و هر قسمی براي غیر خدا چنانچه از صادقین علیهما السلام مروي است. 8- در نقل از معصیتی به
معصیتی تا فراگیرد جمیع معاصی را.
إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ: بدرستی که شیطان براي شما دشمن آشکار است و میخواهد به فریب دادن و غرور شما را به جهنم کشد، پس
او ظاهر العداوه باشد نزد اهل بصیرت، اگرچه اظهار موالات کند با کسی که در صدد گمراهی و تباهی او گردد.
تبصره: یکی از موجبات سعادت ابدیه و رسیدن به کمالات انسانیه، مراعات حلال و حرام است در مطلق تصرفات از اطعمه و اشربه
و البسه و غیر آن، و لذا خطاب تفضلی نسبت به عموم مردم فرموده و آنها را از تدابیر و حیلههاي شیطانی آگاه نموده، تأکیدات
بسیار در احادیث آل عصمت علیهم السلام وارد شده و از شدیدترین مهلکات و عظیمترین موانع وصول به سعادت است و بیشتر
صفحه 185 از 303
کسانی که به هلاکت رسیدهاند از این جهت بوده، و لذا حاملین شرع و احکام نهایت منع را از آن فرموده:
-1 از حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مروي است که فرمود:
«1» . هر که باك نداشته باشد از هر جا مال را تحصیل کند، خدا هم باك ندارد از هر دري او را وارد جهنم نماید
__________________________________________________
. 1) بحار الانوار، جلد 103 ، صفحه 13 ، حدیث 63 )
ص: 312
.«1» -2 فرمود: هر گوشتی که از حرام روئیده شود آتش سزاوارتر است به آن
«2» . -3 فرمود: هر که بخوابد در حالتی که به زحمت افتاده باشد از طلب حلال، خوابیده است در حالی که آمرزیده شده است
.«3» -4 فرمود: هر که بخورد حلال را چهل روز، منوّر فرماید قلب او را
.«4» -5 فرمود: هر که کسب کند مالی را از غیر حلال توشه او باشد به آتش
«5» . -6 فرمود: وقتی لقمه حرامی در جوف بنده واقع شود، لعن نماید او را هر ملکی که در آسمان و زمین است
[سوره البقرة ( 2): آیه 169 ]... ص : 312
( إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ ( 169
إِنَّما یَأْمُرُکُمْ: بدرستی که اینست و جز این نیست که امر مینماید شیطان به وسوسه، بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ: به بدي و کار زشت. این دو
کلمه را وجوهی است: 1- سوء- هر چیزي است که در شرع حدي بر آن مقرر نیست. فحشاء- فعل یا قولی است که حد مقرر
فرموده. 2- سوء، گناهان نهانی، فحشاء، معاصی آشکار است. 3- سوء- صغایر باشد فحشاء، کبائر. 4- سوء- میل به دنیا. فحشاء-
متابعت نفس و هوي است 5- سوء- زنا باشد فحشاء- سایر معاصی.
وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ: و دیگر از وسوسه او: بگوئید و افترا کنید بر
__________________________________________________
. 1) المحجۀ البیضاء، جلد سوّم، صفحه 205 )
2) بحار الانوار، جلد 103 ، صفحه 2، حدیث اوّل. )
. 3) بحار الانوار، جلد 103 ، صفحه 16 حدیث 71 )
. 4) مدرك پیشین، صفحه 10 ، حدیث 45 )
[...] . 5) مدرك پیشین، صفحه 12 ، حدیث 52 )
ص: 313
خداي تعالی، ما لا تَعْلَمُونَ: آنچه را نمیدانید و ادراك نمیکنید که شایسته مقام ربوبی نیست مانند شریک قرار دادن و تحریم
حلال و تحلیل حرام و غیر آن از مذاهب باطله و عقاید فاسده.
[سوره البقرة ( 2): آیه 170 ]... ص : 313
( وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ ( 170
شأن نزول: ابن عباس نقل نماید که حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم یهود را به اسلام دعوت فرمود، گفتند: ما تابع پدران
«1» . خود و بآثار آنها اقتدا کنیم، زیرا آنها اعلم از ما بودند آیه شریفه نازل شد
صفحه 186 از 303
وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ: وقتی گفته شود مر کفار را در پرستش و ستایش و دین، اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ: پیروي کنید آنچه را که نازل فرموده
خداي تعالی از قرآن، قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ: گویند ایمان نیاوریم به قرآن بلکه پیروي میکنیم، ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا: آنچه را یافتهایم بر آن
پدران خود را یعنی طریقه آنها را پیروي کنیم.
نکته: عدول از خطاب به غیبت جهت ندا و اعلام است به گمراهی آنان، گویا التفات به عقلا فرماید که نظر به این جماعت حمقاء
کنید که از این امر چه جواب دهند، گویند: ما پیروي پدران خود کنیم. پس بر سبیل انکار میفرماید: أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ: آیا
متابعت پدران کنند اگرچه بودند پدران ایشان، لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً: تعقل نمیکردند از امر دین چیزي را و درنیافتند اصول عقاید و
معارف حقه را، وَ لا یَهْتَدُونَ: و هدایت نیافتند به راه راست و قبول نکردند دین و شریعت الهی را.
__________________________________________________
. 1) تفسیر مجمع البیان، جلد اوّل، صفحه 254 )
ص: 314
تنبیه: آیه شریفه دال است بر مذمت تقلید در اصول دین، زیرا نظر و استدلال در آن واجب باشد و اکتفا نمودن به متابعت پدران
خصوصا در موقعی که به طریقه باطل و گمراهی باشند، از درجه اعتبار ساقط و عقلا و شرعا مذموم خواهد بود. بنابراین عاقل را
هشیاري لازم است که این قسمت سبب دستاویز مفسدین در دین میباشد، و به همین وسیله بسا شود اشخاص متدین به دیانت حقه
را گمراه سازند.
[سوره البقرة ( 2): آیه 171 ]... ص : 314
( وَ مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِي یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ ( 171
بعد از آن ضرب المثلی بیان فرماید براي تحقق مطلب:
وَ مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا: و مثل صفت خواننده کافران به توحید و حق، کَمَثَلِ الَّذِي یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ: مانند کسی است که فریاد میزند
به جانوري که نمیشنود، إِلَّا دُعاءً وَ نِداءً: مگر خواندنی و آوازي که هیچ از آن نمیفهمد، یعنی چنانچه حیوان درك نکند صداي
ناعق خود را و فقط صوتی میشنود، همچنین کفار از دعوت به حق و بیان بشیر و نذیر بر خود جز آوازي نمیشنوند و حقیقت
سخن او را درنیابند به جهت تفکر نکردن و تأمل ننمودن در آن به سبب عناد و انکار و استکبار.
صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ: کرانند از شنیدن کلام حق و حجت، گنگانند از گفتن سخن درست، کورانند از دیدن راه راست. فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ:
پس ایشان تعقل نکنند و درك ننمایند آنچه پیغمبر به آنها فرماید. مراد آنست که چون ایشان از حواس شریفه خود منتفع نشوند و
بوسیله آن به طریق حق مهتدي نگردند، پس به منزله کسانی هستند که این حواس از آنها سلب شده باشد.
تحقیق: بعض از افاضل فرموده اولی و احق آنست که کلام الهی حمل
ص: 315
شود مهما امکن بر حقیقت نه مجاز، بدین تقریر: عالم انسانیت را غیر از گوش حسّی، گوش عقلی است که میشنود معقولات را و
درك کند آن را با ادراك عقلی. و نیز براي او غیر از چشم ظاهري، چشم عقلی است که میبیند به آن صور عقلیه را و مشاهده
نماید آن را مشاهده واضحتر و جلیتر از دیدن چشم حسّی. و نیز براي او نطق عقلی است که تکلم نماید به آن اقوال عقلیه را که
عبارت است از القاء علوم مفصله و اعلام معقولات قدسیه.
پس از ثبوت این مقدّمه محقّق یابد که حقیقت انسانیت منوط به صفات سه گانه است، و آنها که فاقدند، هر آینه از دائره انسانیت
خارج باشند، اگرچه صورت انسانی را دارا هستند. بنابراین کفار به سوء اختیار سلب نمودند آثار و خواص انسانیت را، لا جرم کور
صفحه 187 از 303
و کر و لال و جزو حیوان لا یعقل محسوب شوند.
[سوره البقرة ( 2): آیه 172 ]... ص : 315
( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ ( 172
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا: اي کسانی که تصدیق نمودید یگانگی خدا و معتقدات حقه ایمانیه را، کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ: بخورید بر
وجه اباحه بعض از حلال آنچه روزي ساختیم شما را. در آیه شریفه قبل خطاب به کافه مردمان فرموده به خوردن حلال، و در این
آیه به خطاب تشریفی مؤمنین را امر فرماید به خوردن حلال که روزي آنها باشد.
تنبیه: آیه شریفه دو مطلب عمده را تذکر فرماید:
مطلب اول- اولین وظیفه مؤمنین در زندگانی کسب حلال و خوردن حلال میباشد که تأثیر تامّه دارد در وصول به سعادت نفسانی
و ترقیات انسانی و موجب توفیق و قبولی طاعات و عبادات است چنانچه در حدیث قدسی فرماید: ص: 316
«1» . یا احمد انّ العبادة عشرة اجزاء تسعۀ منها طلب الحلال فاذا طیبت مطعمک و مشربک فانت فی حفظی و کنفی
خداي تعالی فرماید یا احمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم عبادت ده جزء باشد، نه جزء آن طلب حلال است، پس هر گاه حلال شد
مطعم و مشرب تو، پس تو در حفظ و حمایت من هستی.
و حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در وصایاي به کمیل بن زیاد فرماید:
یا کمیل انّ اللّسان یبوح من القلب و القلب یقوي من الغذاء فانظر فیما تغذّي قلبک و جسمک فان لم یکن ذلک حلالا لم یقبل اللّه
یعنی اي کمیل بدرستی که زبان تراوش کند از قلب، و قلب قوّت یابد از غذا، پس تأمل کن در آنچه «2» : تسبیحک و لا شکرك
تغذیه نماید قلب و جسم تو. پس اگر آن حلال نباشد، قبول نفرماید خدا تسبیح و شکر تو را.
مطلب دوم- دلالت دارد بر آنکه روزي که خدا مقرر فرموده حلال است نه حرام، و احادیث بسیار نیز وارد شده از جمله در کتاب
کافی- از حضرت باقر علیه السّلام فرمود حضرت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در حجۀ الوداع: بدرستی که جبرئیل علیه
السّلام وحی نمود که هیچ نفسی نمیرد مگر آنکه استکمال نماید روزي خود را، پس بترسید خدا را و مختصر کنید طلب را و وادار
ننماید کندي روزي از آنکه طلب نمائید به چیزي از معصیت خدا. بدرستی که خدا تقسیم فرموده روزي را میان خلق خود حلال، و
تقسیم نفرموده به حرام پس هر که پرهیز کند خدا را و صبر کند، میآید او را روزي از حلال و هر که هتک کند حجاب ستر الهی
.«3» را و بگیرد آن را از حرام، مقاصّه شود به آن از روزي حلال و محاسبه شود بر او
__________________________________________________
1) مستدرك الوسایل، جلد 2، کتاب التجارة، باب 6، صفحه 417 ، حدیث ششم (بنقل از ارشاد القلوب دیلمی). )
. 2) بحار الانوار، جلد 77 ، صفحه 273 )
3) فروع کافی، کتاب المعیشه، جلد پنجم، صفحه 80 ، حدیث اوّل. )
ص: 317
وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ: و سپاسداري کنید مر خدا را بر آنچه روزي فرموده شما را، إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ: اگر هستید شما که از روي صدق و
اخلاص او را میپرستید نه غیر او را، یعنی راستگو هستید در اینکه بندگی او را نمائید و مقرّید که منعم حقیقی او است نه غیر او،
پس بندگی خدا تمام نشود مگر که صرف نعمت باشد در آنچه رضاي او است. و از اینجا معلوم میشود که آنچه تعلق دارد به فعل
عبادت امر به شکر است به جهت اتمام آن و عدم آن نزد عدم این است. از حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مروي است
که خدا فرماید: مرا با جن و انس کاري عظیم روي داده، ایجاد نمودم ایشان را و عبادت غیر مرا کنند، و روزي دهم ایشان را و شکر
صفحه 188 از 303
.«1» گزاري کنند غیر مرا
[سوره البقرة ( 2): آیه 173 ]... ص : 317
( إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَۀَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 173
چون حق تعالی اباحه فرمود طیّبات را، در عقب آن شمهاي از تحریم محرّمات را فرماید:
إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ: اینست و جز این نیست که حرام فرمود خداي تعالی بر شما، الْمَیْتَۀَ وَ الدَّمَ: مردار و خون را. اما مردار، حرام گوشت
مطلقا و حلال گوشت که تذکیه شرعی نشده باشد. و اما خون مطلقا از حرام گوشت و حلال گوشت، وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ: و گوشت
خوك.
اختصاص گوشت به جهت آنست که معظم چیزي است که خورده شود و سایر اجزاء آن تابع آنست از شیر و غیر آن. وَ ما أُهِلَّ بِهِ
لِغَیْرِ اللَّهِ: و حرام
__________________________________________________
. 1) تفسیر صافی، جلد اوّل، صفحه 212 )
ص: 318
فرموده آنچه صدا بلند کنند در وقت ذبح بنام غیر خدا مانند نام اصنام و اوثان یا نام پیغمبران و غیره تمام حرام است.
تنبیه: اوامر و نواهی الهی دائر مدار حکمت واقعیه و نفس الامریه است.
به این معنی آنچه موجب نفع و صلاح جامعه بشریه است، امر فرموده، و آنچه باعث ضرر و فساد جامعه است نهی فرموده و علم آن
مربوط به عالم وحی میباشد. بنابراین محرمات شرعیه اثر وضعی دارد مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوك قطع نظر از ضرر
بدنی باعث قساوت قلب و بیغیرتی و بیحیائی و بدین جهت تأثیر در قلوب و عیون و آثار خلاف انسانیت از آن هویدا شود.
در علل الشرایع- حدیثی از حضرت صادق علیه السّلام شمهاي از آن را اشاره فرماید: خداوند عزّ و جل خلق فرمود مخلوقات را،
عالم بود به آنچه صلاح آنان و قوام ابدان ایشان است آن را حلال و اباحه و آنچه ضرر آنها است حرام و نهی فرمود. اما مردار-
خوردنش موجب ضعف بدن و سستی قوا و انقطاع نسل و مرگ مفاجات گردد. اما خون- باعث زرداب و نوعی از دیوانگی و
قساوت قلب و کمی رأفت و رحمت حتی نسبت به خویشان و دوستان. اما گوشت خوك مشوّه الخلقه او را قرار داده، موعظه و
«1» . عبرت براي خلق دلیل است بر اینکه آنچه مسخ شده از مخلوقات، تغذیه آن اقذر تمام قاذورات باشد
فَمَنِ اضْ طُرَّ: پس هر که درمانده و بیچاره شد بر وجهی که ترس تلف باشد و هیچ چیز نیابد که سد رمق کند، غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ: در
حالتی که ستمکار نباشد بر مضطر دیگر یا سفر معصیت یا قصد لذت و نیز تجاوز کننده نباشد از سد رمق و گرسنگی به این دو
شرط، فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ: پس هیچ گناهی نیست بر او در خوردن آن. این فرمایش اشاره است به آنکه خوردن آن در اصل مباح نیست،
اضطرار، او را ملجأ ساخته به خوردن. إِنَّ اللَّهَ
__________________________________________________
1) علل الشرایع، صفحه 483 ، باب 237 (نقل بمعنی از سه حدیث اوّل و سوّم و چهارم). )
ص: 319
غَفُورٌ رَحِیمٌ: بدرستی که خداي تعالی آمرزنده است کسی را که به ضرورت از این محرمات بخورد، مهربان است بر بندگان به
رخصت دادن بر بندگان در خوردن محرمات بحال اضطرار و مؤاخذه ننمودن آنان.
صفحه 189 از 303
[سوره البقرة ( 2): آیه 174 ]... ص : 319
إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَۀِ وَ
( لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ ( 174
شأن نزول: از ابن عباس نقل است که احبار یهود قبل از بعثت حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم عوام را بشارت میدادند
که نزدیک شد حق تعالی پیغمبري از مکه مبعوث فرماید که شما را از شراب و ربا و زنا و غیر آن نهی فرماید. چون حضرت مبعوث
شد، ترسیدند که اگر تصدیق نبوّت آن حضرت کنند همه مردمان ایمان آورند، ریاست و وظایف آنان از میان برود، پس تغییر
دادند اوصاف آن حضرت را و کتمان نمودند حق تعالی آیه شریفه نازل فرمود:
إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ: بدرستی که آنانکه میپوشانند و مخفی دارند، ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ: آنچه را که خدا نازل فرموده از کتاب
تورات در وصف پیغمبر خاتم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا: و بدل کردند به مقابل آن کتمان بهاي اندك را،
أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ: این جماعت نمیخورند در شکمهاي خود، إِلَّا النَّارَ: مگر آتش را، زیرا خوردن رشوه موجب است
عقوبت آتش جهنم را. وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَۀِ: و سخن نفرماید ایشان را خدا روز قیامت کلامی که در آن نفعی و آسایشی
باشد. یا اصلا تکلم نفرماید و اعتنائی به آنها ننماید.
ص: 320
این عبارت است از غضب قهّاري بر آنها و تعریض به ناامیدي آنان در مقابل کرامت مؤمنان. وَ لا یُزَکِّیهِمْ: و پاك نفرماید ایشان را
از خبائث اعمال، یعنی حکم به تزکیه آنها نفرماید، یا آنها را از جهنم نجات ندهد به مغفرت. وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ: و براي ایشان است
عذابی دردناك که تمام شراشر وجود آنها را به درد آورد.
[سوره البقرة ( 2): آیه 175 ]... ص : 320
( أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَۀَ بِالْهُدي وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّارِ ( 175
أُولئِکَ الَّذِینَ: آن جماعت کسانیند که از روي جهالت و سفاهت، اشْتَرَوُا الضَّلالَۀَ بِالْهُدي بدل کردند کفر را که محض ضلالت
است به ایمان که عین هدایت است. این معامله دنیا باشد. وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ: و عذاب ابدي را به آمرزش ربّانی، و این سوداي
آخرت آنها میباشد. فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّارِ: پس چه چیز صابر گردانید ایشان را بر آتش، یعنی موجبات آن. چنانچه علی بن ابراهیم
«1» . قمی از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده فرمود: چه دلیرند ایشان بر عملی که موجب آتش جهنم میباشد
__________________________________________________
1) تفسیر برهان، جلد اوّل، صفحه 175 ، حدیث سوّم (ذیل آیه). )
[سوره البقرة ( 2): آیه 176 ]... ص : 320
( ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ ( 176
بعد از آن جهت عذاب آنها را فرماید:
ص: 321
ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ: این عذاب مر ایشان را به سبب آنست که خداي تعالی، نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ: نازل فرمود کتاب تورات را به حقانیت و
راستی و درستی. وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ: و بدرستی که آنانکه اختلاف کردند در کتاب تورات به این وجه که تخلف
صفحه 190 از 303
نمودند از منهج مستقیم به تأویل باطل، یا وضع نمودند خلاف آنچه خدا نازل فرمود، لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ: هر آینه در خلافی و عنادي
هستند دور از الفت به اجتماع بر حق و صواب، یا بعیدند و بسیار فرو رفتهاند در شقاق و جدال.
نزد بعضی مراد کتاب در آیه شریفه قرآن است که خداوند آن را به حق نازل فرموده و آنانکه اختلاف کنند در قرآن به گفتارهاي
باطله فاسده از سحر و افترا و اباطیل و اساطیر، هر آینه در شقاق و عنادي هستند دور از صواب و انصاف.
تبصره: آیات شریفه عام است نسبت به تمام مکلفان در هر عصر و زمان که هر که کتمان نماید آنچه خداي تعالی در قرآن نازل
فرموده و بدل کند و عوض نماید آن را به بهاء پست دنیا و زخارف آن، یا اختیار کند غیر قرآن را که ضلالت محضه است، هر آینه
از طریق صواب مهجور و از الطاف حق محجوب و به عذاب ابدي مخذول خواهد بود.
[سوره البقرة ( 2): آیه 177 ]... ص : 321
لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَۀِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَی الْمالَ
عَلی حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا
( عاهَدُوا وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ( 177
ص: 322
شأن نزول: یهود در نماز توجه به مغرب و نصاري به مشرق مینمودند، چون حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مأمور شد
در نماز توجه به کعبه نماید و به این حکم توجه به بیت المقدس منسوخ شد، هر قومی گفتند: قبله ما بهتر است و گفتگو ما بین زیاد
شد آیه شریفه نازل شد:
لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ: نیست کار پسندیده و نیک اینکه بگردانید روي خود را و توجه کنید، قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ: به طرف
مشرق مانند نصاري و به طرف مغرب مانند یهود، زیرا آن منسوخ باشد. یا خطاب عام و شامل اهل کتاب و اهل اسلام است، یعنی
نیکوئی مقصور نیست به امر قبله، وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ: و لکن نیکوئی که سزاوار است به آن اهتمام نمائید، نیکوئی آن کس است
که ایمان آورد به آنچه ذکر میشود.
بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ:
اول- ایمان به خدا.
دوم- ایمان به روز قیامت و متعلقات آن از حساب و صراط و میزان و ثواب و عقاب. این تعریض است به یهود و نصاري که عزیز
علیه السلام و عیسی علیه السّلام را در الوهیت شریک قرار دادند و دخول بهشت را اختصاص به خود دادند.
وَ الْمَلائِکَۀِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ:
سوم- ایمان به تمام ملائکه.
چهارم- ایمان به کتابهاي منزله آسمانی از تورات و انجیل و زبور و قرآن.
ص: 323
پنجم- و ایمان به تمام پیغمبرانی که از جانب خدا مبعوث شدهاند که اول آنها حضرت آدم علیه السّلام و آخر آنها پیغمبر خاتم
حضرت محمد بن عبد اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و بعد از او پیغمبري مبعوث نشده و نخواهد شد تا روز قیامت.
وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ:
ششم- و از نیکوکاري آنست که بدهد مال را با دوست داشتن آن، یعنی با آنکه مال را دوست میدارند براي رضاي الهی بدهند،
چنانچه از حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پرسیدند افضل صدقه کدام است فرمود: ان تؤتیه و انت صحیح و شحیح تأمّل
صفحه 191 از 303
افضل صدقه آنست که بدهی آن را به مستحق در حال تندرستی و «1» . العیش و تخشی الفقر و لم تمهل حتّی اذا بلغت الحلقوم
حریص بودن و امیدوار باشی به زندگانی خود و بترسی از فقر و نگذاري آن را تا وقت رسیدن روح به حنجره.
ذَوِي الْقُرْبی بدهد مال را به خویشان خود که فرمود صدقه بر خویشان، هم صدقه و هم صله باشد. عبد اللّه مسعود مالی داشت به
خویشان خود صرف نمود، حضرت فرمود: براي تو دو اجر است: اجر صدقه و اجر خویشی. و نزد بعضی مراد از ذوي القربی ذراري
رسولند، چنانچه از صادقین علیهما السلام مروي است.
وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینَ: و یتیمان را که به حد بلوغ نرسیدهاند و بیچارگان را که از قوت سالیانه خود عاجزند.
اما یتیم، فرمود رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: هر که یتیمی را با خود برگیرد به طعام دادن و آب تا از آن مستغنی شود،
خدا بهشت را بر او لازم گرداند.
اما مسکین، در حدیث صحیح وارد شده که حضرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دعا مینمود: اللّهمّ احینی مسکینا و
امتنی مسکینا
__________________________________________________
1) المحجۀ البیضاء جلد دوّم، صفحه 108 (با اندکی تفاوت). )
ص: 324
خدایا مرا زنده بدار به حالت مسکینی و بمیران به حالت مسکین، و محشور فرما در زمره مساکین. «1» و احشرنی فی زمرة المساکین
یکی از زوجات حضرت گفت: یا رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم چرا این نوع دعا میکنی؟ فرمود: به جهت آنکه ایشان پیش
از توانگران به چهل سال به بهشت روند، بعد فرمود: زنهار مسکین را زجر نکنی، و اگر چیزي خواهد ردش نکنی، اگرچه به نصف
خرما باشد. و با مساکین دوستی کن و به انواع صله و تصدیق ایشان را رعایت کن تا حق تعالی تو را به رحمت خود نزدیک
گرداند.
وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ: و دیگر عطا کند رهگذران را که در راه مانده و هیچ در دست ندارند. و همچنین سؤال کنندگان که فقر
آنها را ملجأ ساخته به سؤال.
اما ابن السبیل، مروي است که هر که غریبی را بنوازد، خداوند مهمّات دنیا و آخرت او را روا سازد و در قبر و نزد حساب و صراط و
میزان غریب نباشد و از هولهاي آن او را ایمن گرداند.
اما سائلان، مروي است که روزي سائلی سؤال نمود. حضرت حسین بن علی علیهما السلام فرمود: هیچ میدانید چه میگوید؟
گفتند:
نه. فرمود: گوید من رسول میزان شمایم، اگر چیزي به من دهید بگیرم و آنجا برم و کفه میزان شما را سنگین گردانم، و الّا تهی
دست آنجا روم.
وَ فِی الرِّقابِ: و عطا کند در تخلیص غلامان از غلامی و معاونت آنان در آزاد شدن. عبد اللّه بن سهل روایت نموده از پیغمبر صلّی
اللّه علیه و آله و سلّم: هر که عبد مکاتبی را یاري کند هر قدري از مال تا خود را از بندگی برهاند. در ظل حمایت او سبحانه باشد
روزي که هیچ سایه نباشد.
وَ أَقامَ الصَّلاةَ: هفتم- و از نیکوکاري آنکه بپاي دارد نماز را به شرایط و ارکان. حضرت صادق علیه السّلام فرماید: امتّحنوا شیعتنا
عند
__________________________________________________
. 1) بحار الانوار، جلد 72 ، صفحه 46 ، حدیث 57 )
صفحه 192 از 303
ص: 325
یعنی امتحان کنید شیعیان ما را نزد اوقات نماز چگونه است نگاهداري ایشان نسبت به «1» : مواقیت ال ّ ص لوة کیف محافظتهم علیها
اوقات نماز.
وَ آتَی الزَّکاةَ: هشتم- و بدهد زکات را یعنی زکات واجبه را. مراد از اول بیان مصارف زکات باشد، و دوم اداي آن و ترغیب
«2» : مکلّفان بر آن. فرمود حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: من منع قیراطا من الزّکوة فلیمت ان شاء یهودیّا و ان شاء نصرانیّا
یعنی هر که منع کند قیراطی از زکات را، پس هر آینه بمیرد اگر خواهد یهودي و اگر خواهد نصرانی. اشاره است به آنکه خارج از
ملت اسلام است.
وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ: نهم- و صاحبان برّ و وفا کنندگان به عهد خود هستند، إِذا عاهَدُوا: هر گاه عهد نمایند و این عهد یا با خلق است
یعنی دین تامّ نیست براي کسی که او را وفاي به «3» : یا با خالق. حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرماید: لا دین لمن لا عهد له
عهد نباشد.
وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ: دهم- و صبر کنندگان در فقر و فاقه و در رنج و سختی. زهري گوید بأساء در اموال، و ضراء در
نفس باشد مانند مرض. وَ حِینَ الْبَأْسِ: و صابرین هنگام کارزار یعنی جهاد.
حضرت صادق علیه السّلام فرماید: انّ العبد لیکون له عند اللّه الدّرجۀ لا یبلغها بعمله فیبتلیه اللّه فی جسده او یصاب فی ولده فان هو
صبر بلغه اللّه ایّاها.
یعنی: بدرستی که بنده هر آینه باشد براي او نزد خدا درجهاي که نمیرسد آن درجه را به عملش، پس مبتلا سازد او را در جسدش
یا اصابه نماید به مالش یا اصابه کند در اولادش، پس اگر او صبر کند میرساند او را خداوند به آن درجه.
أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا: آن جماعت موصوفه به صفات دهگانه،
__________________________________________________
. 1) جامع احادیث الشیعه، جلد 4، صفحه 58 حدیث 44 )
2) فروع کافی، کتاب الزکاة، جلد 3، صفحه 505 ، حدیث 14 (از امام صادق). )
. 3) جامع احادیث الشیعه، جلد 4، صفحه 47 ، حدیث 127 )
ص: 326
کسانیند که راست گفتند در قول و عمل و پیروي دین حق و طلب نیکو کاري. وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ: و آن گروه ایشانند
پرهیزکاران از کفر و شرك و سایر معاصی.
تبصره: آیه شریفه جامع جمیع کمالات انسانیه و دال است بر ملکات نفسانیه صریحا یا ضمنا، چه کمالات و ملکات حسنه با وجود
بسیاري آنها، شعب آن منحصر است در سه چیز: 1- صحت اعتقادات که قسمت اول آیه بیان فرموده. 2- حسن مباشرت که وسط
آیه به آن اشاره فرموده.
-3 تهذیب نفس که آخر آیه آن را عنوان فرموده و لذا کسی را که مستجمع این صفات باشد، وصف فرموده به صدق نظر به ایمان
و اعتقاد او، و به تقوي نظر به معاشرت او با خلق و معامله او با حق. و به سوي این اشاره فرموده حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله
هر که عمل نماید به این آیه شریفه، پس بتحقیق ایمان کامل را دارا «1» : و سلّم که: من عمل بهذه الایۀ فقد استکمل الایمان
گردیده. امامیّه فرمودهاند مراد به این آیه حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام است، زیرا آن سرور جامع این صفات محققا بود.
__________________________________________________
. 1) تفسیر صافی، جلد اوّل، صفحه 215 )
صفحه 193 از 303
[سوره البقرة ( 2): آیه 178 ]... ص : 326
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثی بِالْأُنْثی فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّباعٌ
( بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَۀٌ فَمَنِ اعْتَدي بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ ( 178
ص: 327
شأن نزول: قبل از اسلام میان دو قبیله حرب واقع شدي، آن قبیله که عالی نسب بودند نسبت به دیگري به عوض، بنده آزادي را
قصاص نمودي، و بدل زن مردي و مقابل یکی دو نفر را کشتی بعد از هجرت خدمت حضرت عرضه داشتند، آیه شریفه نازل شد:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا: اي کسانی که ایمان آوردهاید، کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی واجب شده بر شما مماثلت و مساوات در
کشتگان نه تعدّي و ستم در کشتن وقتی که قتل عمدي بود به این وجه، الْحُرُّ بِالْحُرِّ: آزادي به آزادي، وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ: و بندهاي به
بندهاي، وَ الْأُنْثی بِالْأُنْثی و زنی به زنی قصاص شود. تفصیل و شروط و احکام قصاص در کتب فقهاء رضوان اللّه علیهم مذکور است.
فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ: پس هر که عفو کرده شود براي او از قصاص برادر دینی او که مقتول است چیزي از عفو، یعنی اگر
ولیّ مقتول از قصاص قاتل درگذرد و راضی به دیه شود، فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ: پس بر قاتل است بعد از عفو به متابعت نمودن به
نیکوئی و آن دادن دیه است به طوع و رغبت. وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ: و ادا کردن و رسانیدن دیه به ولیّ مقتول به نیکوئی، یعنی بزودي
نه به مماطله و بدخوئی. یا ولیّ اتباع معروف نماید.
یعنی سختگیري نکند بر قاتل در طلب دیه، و او را مهلت دهد اگر معسر باشد.
ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَ ۀٌ: این حکم مذکور که عفو از قصاص و طلب دیه باشد، تخفیفی است از جانب پروردگار شما و
رحمت و بخشایشی است از او در تسهیل امر و تحصیل نفع، زیرا بر اهل تورات قصاص لازم بود و عفو کردن و دیه گرفتن حرام، و
بر اهل انجیل عفو مقرر و دیه و قصاص حرام بوده حق تعالی امت مرحومه را مخیّر ساخته میان قصاص و عفو و دیه به جهت آسانی
امر بر آنها و تقدیر حکم بر حسب مراتب ایشان.
فَمَنِ اعْتَدي بَعْدَ ذلِکَ: پس هر که تجاوز کند بعد از آن، یعنی بعد از عفو و دیه قاتل را بکشد چنانچه از حضرت صادق علیه السّلام
مروي است
ص: 328
در جاهلیت ولیّ مقتول قاتل را ایمن میگردانید به گرفتن دیه، بعد بر او ظفر یافته او را میکشت. حق تعالی منع و تهدید فرمود که:
پس براي او است در آخرت عذابی دردناك یا عذاب دنیا که او را بکشند به جهت جنایت او، زیرا حق او که «1» : فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ
طلب خون باشد به عفو یا دیه ساقط شده بود. یا هر که بعد از این حکم تعدّي نماید و به طریقه جاهلیت رفتار کند، براي او عذابی
«2» . است دردناك
[سوره البقرة ( 2): آیه 179 ]... ص : 328
( وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ( 179
بعد از آن بیان وجه حکمت قصاص را فرماید:
وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ: و مر شما راست در حکم قصاص زندگی و بقا، یعنی چون کسی قصد قتل شخصی کند و به سبب ترس
از قصاص ترك کند، آن شخص دومی از کشتن سالم ماند. پس در حکم قصاص زندگی و حفظ نفوس است. یا أُولِی الْأَلْبابِ: اي
صاحبان عقلهاي خالص، این نداست به ایشان جهت تأمل صاحبان عقول صافیه در حکم قصاص که موجب بقاي ارواح و حفظ
صفحه 194 از 303
نفوس و نظر در عواقب امور میباشد نسبت به انتظام بشریت. لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ: براي اینکه شما بپرهیزید در محافظت حکم قصاص و
اذعان به آن، یا بترسید از عقوبات الهی و اجتناب کنید از معاصی.
تحقیق: أقوي دلیل بر خاتمیت حضرت محمد بن عبد اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم جامعیت شریعت آن سرور است احکام نظام
نوع بشر را تا انقراض عالم، و تمام عقلاي اولین و آخرین عاجزند از جعل چنین قانون جامع کافی وافی. و اکملیت شریعت، ملازم
است ختمیت بعثت را عقلا،
__________________________________________________
[...] . 1) تفسیر نور الثقلین، جلد اوّل، صفحه 132 ، حدیث 520 )
. 2) تفسیر نور الثقلین، جلد اوّل، صفحه 132 ، حدیث 521 )
ص: 329
و کافی باشد برهان در مقام بیان شمهاي از احکام.
-1 حفظ عقول مردم را فرمود به حدّ شرابخوار.
-2 حفظ دین را فرمود به کشتن مرتد.
-3 حفظ اموال مردم به بریدن دست دزد.
-4 حفظ انساب مردم به حد زنا.
-5 حفظ ناموس بشر به اجراء قصاص، اینست که فرمود: وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ.
تنبیه: ظاهر آیه تناقض مینماید، زیرا قصاص قتل است، پس چگونه حیات باشد، لکن به دقّت نظر و تأمل دریافته شود که کلامی
باشد در غایت فصاحت و بلاغت که بشر عاجز است از آوردن مثل آن، و لذا امرء القیس سر آمد فصحاء عرب معارضه نمود و
گفت: القتل انفی للقتل، و حال آنکه این دو کلام تفاوت بسیار و مقابله قبیح باشد با ملیح به چند وجه:
-1 کلمه (القتل) چون قتل ابتدائی را شامل شود، پس سبب نفی کشتن نخواهد بود، بلکه اثبات قتل نماید به خلاف لفظ (قصاص)
مخصوص است به کشتن دوم.
-2 با ابلغ بودن آیه کریمه او جزو اخصر هم باشد، زیرا حروف ملفوظه فی القصاص حیاة یازده حرف و ملفوظه مجعوله آنها
چهارده است.
-3 ذهن هر شنونده معنی آیه را بدون درنگ دریابد که شیئی لازم خود را ثابت کند که قصاص حیات را بیاورد به خلاف کلام
آنها.
-4 تکرار کلمه قتل خالی از رکاکت نیست به خلاف آیه کریمه.
-5 هر کشتنی کشتن را برندارد، بلکه کشتن به حق که قصاص است فساد کشتن را از جامعه محو کند.
این شمهاي بود از فصاحت و بلاغت آیه شریفه که عقول را از اعجاز آن متحیر سازد.
ص: 330
[سوره البقرة ( 2): آیه 180 ]... ص : 330
( کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَیْراً الْوَصِیَّۀُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَ  قا عَلَی الْمُتَّقِینَ ( 180
بعد از حکم قصاص که متعلّق به بدن است، حکم وصیت را که تعلق دارد به مال بیان فرماید:
کُتِبَ عَلَیْکُمْ: واجب شد بر شما مکلفان، إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ: چون ظاهر شد یکی از شما را اسباب و علامات مرگ از مرض و
صفحه 195 از 303
پیري، إِنْ تَرَكَ خَیْراً: اگر بگذارد مالی را، الْوَصِ یَّۀُ لِلْوالِدَیْنِ: وصیّت کردن براي پدر و مادر، وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ: و خویشان به
نیکوئی یعنی به عدل و انصاف که آن تجاوز ننمودن از ثلث است، حَ  قا عَلَی الْمُتَّقِینَ: ثابت شده است این حکم ثابت شدنی بر
پرهیزکاران از حرمان والدین و خویشان و به اجماع اهل بیت علیهم السلام وصیت در این آیه مستحب است. و احادیث بسیار در
تأکید امر وصیت وارد شده:
-1 در کتاب وسائل- از حضرت باقر علیه السّلام فرمود: وصیّت حق است و بتحقیق وصیت فرمود رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و
«1» . سلّم پس سزاوار باشد براي مسلمان اینکه وصیت نماید
«2» . -2 فرمود: هر که بمیرد بدون وصیت، مرده است مردگی جاهلیت
«3» . -3 فرمود: سزاوار نیست براي مسلمان اینکه شب بخوابد مگر آنکه وصیت نامه او زیر سر او باشد
4 -
د
و
م
ر
ف
:
چ
ی
ه
ی
ض
ی
ر
م
د
ش
ا
ب
ن
ه
ک
ه
ب
گ
ر
م
د
س
ر
ر
گ
م
ه
ک
ن
آ
ق
ح
ی
ل
ا
ع
ت
__________________________________________________
1) وسایل الشیعه، جلد 13 ، صفحه 351 ، حدیث اوّل. )
2) مدرك پیشین، صفحه 352 ، حدیث هشتم. )
3) مدرك پیشین، صفحه 352 ، حدیث هفتم. )
ص: 331
«1» . عقل و سمع و بصر را به او دهد براي وصیت و آن را راحت مرگ گویند
بنابراین شرعیت وصیت براي وارث نزد امامیه ثابت است.
تنبیه: در چند مورد وصیت واجب است:
-1 واجبات فوت شده به ظهور امارات موت واجب است وصیت به آن مانند نماز و روزه و نذر مطلقا و کفّارات.
-2 اموال مردم که نزد او باشد و ردّ آن ممکن نباشد مانند ودیعه و عاریه.
-3 حقوق واجبه مانند زکات و خمس و غیره.
-4 دیون مردم که بر ذمه او باشد.
-5 حج هم چنانچه بر او واجب شده و تکاهل در اداي آن نموده باید وصیت نماید در استیجار و نیابت در آن.